یکی بود یکی نبود
غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
روزی روزگاری پیرزن و پیرمردی تنها در کلبه ای دور از شهر زندگی می کردند. یک روز که پیر زن مشغول پختن آش بود ناگهان از درون نخودهای آش یک نخود بیرون پرید و شروع کرد به صحبت کردن با پیر زن اون نخود اسمش "نخودی پسر"بود که از اون روز شد همه زندگی پیرزن و پیرمرد ،کمک دست پیرزن در خانه و کمک پیرمرد در مزرعه بود و همه کارهای اونهارو انجام می داد ........
حالا
اگه آدم در یک دنیای کوچیک مث نخودی پسر باشه و احساس کنه آدم مهمیه بهتره؟
یا
در دنیای بزرگی باشه و آدم کوچیکی باشه یعنی جزء کوچکی از یک دنیای بزرگ باشه
یا جزءمهمی در دنیایی کوچک ؟
سلام نخودی خاله پندار جون
سلام نخودی خاله
اینو بیشتر دوس دارم تا پسر خاله
منظورم خواهر زادست.. احساس خوبی داره
شما که مشکلی نداری؟
با خواهرتونم میدونم که مشکلی ندارن اگه بقیه ی خواهرا و خواهر زاده ها قبول کنن فقط میمونه قوانین فرزند خواندگی که اونم روند قانونیش طی میشه..نه..:)!
این نخودی پسرتونم خیلی نازه هااااااااااا !!در مورد مشکل شخصیتی منم اصلن نگران نباشین .. تعدد شخصیتام از حد گذشته.
در باره ی کلمه ی محو و ناپدید باید بگم خیلی ازش خوشم میاد
در ضمن این پروفایلتونم خیلی کمک نمیکنه.. میشه شما کمک بنمایید...
راجبه خصو صیات اخلا قی خودتون بگین.. ناسلامتی ما با هم فامیلیماااا
کدومو؟
راس می گی تعدد شخصیت داری؟
یعنی چند شخصیتی هستی؟
من روانپزشک آشنا دارم ها
بذار اول کمک کنم اختلال چند شخصیتی حل بشه بعد .....
ما تا حالا تو فامیل چند شخصیتی نداشتیم
به نظر من هر دو گزینه محتمل و مناسبه..
موافقم
یادم رفت بگم که فقط نباید نخودی باشی!!!!!!!!!!!!
این روزا اینترنت به نوعی هر دو حالت رو ممکن کرده. می شه همزمان هم جزء کوچکی از دنیای بزرگ بود و هم به خاطر گستردگی ارتباطات دنیا رو کوچک احساس کرد و مهم شد.
البته من فکر می کنم در مقام کوچیک بودن آدما خیلی کوچیکترن که اگه از بالا نگاشون کنیم حتی دیده هم نمی شن منظورم از بالا آسمونه این کوچکی گاهی خیلی به آدم ارامش میده و هم اون بزرگیه
من ترجیح می دم عضو مهمی از یک دنیای کوچیک باشم
چون به هر حال درسته که دنیام کوچیکه و لی دنیای من همونه و این خیلی خوبه که حس کنم تو دنیای خودم عضو مهمی هستم .
خب مهمی دیگه

ای نامرد!
باز مثه ستاره ی سهیل رد شدی ما نفهمیدیم!!!!!
حالا اینکه چیزی نیس! یه خانوم بزیم بوده سه تا بچه داشته.....
اسمشونم همون طور که مثطهزرید(!) شنگول و منگول و حبه ی انگور بوده
حالا شما فک کنید اگه جای منگول بودید چه حسی داشتید.....
( و با توجه به اینکه با این اسمه ضایش تو مدرسه همه مسخرش میکردن.....:( )
خب با قیافه مبدل بره بگه
میگم تو چرا اصا ازون شکلکا نداری؟!
یه جمله ی جدید: میگم تو چرا اصا ازون شکلکا داری ما نداریم؟!
یه شکلک جدید
سلام خاله نخودی پسر خاله جون.



خاله ! نظرت راجبه شخصیت من اینجا چیه؟
توی فامیلتون شخصیت زیاد دارین که..
چرا برچسب بهم میزنی..
ینی میخوای بگی من مشکل روانی دارم..
راستی یه گله ازت دارم .چرا اینقد جواب سوالامو میپیچونی؟
من از روانشناس خوشم نمیاد ولی میتونیم یه بازیه روانشناسانه بکنیم:
خاله خصوصیات شخصیتی شخصیتای پسر خاله رو حدس بزنه چطوره؟!
یه سوال !
اینجا نذر خصوصی وجود نداره ؟!!!!
بازی بازی با خاله هم بازی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا داره به صندوق پستی بفرست
خب کمکم کن دیگه نخودی خاله جون
شخصیت هام بسی هم اکنون نیازمند یاری سبزتان میباشیم....
کدوم یکیشون نخودی خاله؟
روی سخنم با خود خودم عزیز میباشد:
.






خود خودم جان ببین من ازون شکلکایی که نخودی خاله داره و شما ندارین دارماااا..
خاله م پارتی بازی کرده...
خب در این قسمت دل خودخودم کباب شد
احتمالا
ولی کار خودشه
چی چیو کدومو؟؟؟
فک کنم شخصیتا قاطی شده؟سوال مبهمه
خب من این عسکرو(!) دوسش ندارم:(((((
حالا چجوری تا یه سال و نیمه دیگه که دوباره آپ کنی تحملش کنم؟!
خب هر وقت اومدی چشاتو درویش کن
آخه یکی از TAهامونم اینو گذاشته بود رو دسکتاپش!
تو می تونییییییییییییییییییییییی
ااااا!
شماها چقد نامردین(گریه ای هماننده شکلکهایه نداشته.....)
میثینکه من اینجا حققه آب و گل و کوچه باغ و خلاصه همه چی دارما:(
اصنشم منم میرم یه خاله ای پیدا میکنم که بهم ازینا خوشگلتر ترشو بده!
بدشم میرم متاد میشم میمیرم شما غصه میخورین::(((((
بابا ناراحن نباش این پسرخاله خودش شکلکل از خودش در وکرده اونوقت خواسته بین ما شکراب کنه
خیلییییییییییییییی
هستی
تو اینجا خیلییییییییییییییی
سلام نخودی خاله
من خواهرزادتونم دیگه فقط پسر خاله صدام میکنن..
به چی باید عادت کنم ؟!!!!
سلام پسرخاله
میشه شماره ی صندوق پستی تونو لطفن زیرنویس کنید.
خب واسه اینکه گیج نشی نظرتو اینجا بذار بنویس خصوصی کس اونوقت می بینمش اما تو لیست نظرات تایید شده نمیاد تو وبلاگ ok?
فرقی نمیکنه که نخودی خاله جون فقط یه روانپریش .. نه روانپزشک آشنا بفرس.. راستی روانشناس با روانپزشک فرقیم داره ؟
بعلهههههههههههه روانپزشک بینوا ۷ سال پزشکی خونده بعد ۲ یا ۳ سال تخصص اونوقت روانشناسه فقط ۴ سال تفاوت از زمین تا آسمان است روانپریشم که راه براه تو خیابون می تونی ببینی
چی چیو کار خودشه ؟!
مبهم کجا بود به این عیانی بیان کردم سوآلو..
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود
چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند.
او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.
او برروی یک صندلی دستهدار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.
در کنارش یک بسته بیسکوئیت و مردی نشسته بود که روزنامه می خواند.
وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.
پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.»
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمیداشت آن مرد هم همین کار را میکرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمیخواست واکنش نشان دهد.
وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد:
«حالا ببینم این مرد بیادب چکار خواهد کرد؟»
مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد.
این دیگه خیلی پرروئی میخواست!
او حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتی داخل هواپیما روی صندلیاش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را بردارد. ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده را داخل ساکش گذاشته است.
در صورتی که خودش آن موقع که فکر میکرد آن مرد دارد از بیسکوئیتهای اومیخورد خیلی عصبانی شده بود. متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرتخواهی نبود.
- چهار چیز است که نمیتوان آنها را بازگرداند...
سنگ ...
پس از رها کردن!
حرف ...
پس از گفتن!
موقعیت...
پس از پایان یافتن!
و زمان ...
پس از گذشتن!
سلام نخودی خاله


خوبی؟
یلدای عزیز متنی که بالا نوشتی خیلی قشنگو بامعنی بود.
خود خودم جان عزیز معذرت می خوام ...
می خوای بیام یواشکی بهت بگم که چه جوری شکلک بذاری؟
راستی خاله خواهرزاده ی شما دیگه نمیاد؟!
خوب
خواهر زادم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خاله

وقتی بهم میگی نخودی خاله خیلی خوشم میاد..
سلام نخودی خاله جوون
میگم پسر خاله! یه شکلکی نداری که یه ریز فش بده(مثلا واسه دیر به دیر آپ کردن)؟!
نه نداره نیس که فامیلیم می دونم
میبینی مارو نیازمنده اجنبیا(!) میکنی؟!!!!
چرا وبلاگ مورد نظر در سیستم بلاگ اسکای موجود نمی باشد. این ارور رو میده وبلاگت؟؟؟
خاله جوووون هنوز تا آخر ماه خیلی مونده هاااا
نمیخای آپ کنی..؟!
آخه این نخودی پسر......
کوشی پس خاله چرا از اینهمه شخصیت جویای احوال نیستی؟!اصصن نمیگی این خواهر زادت (خودمو میگم خونسردیتو حفظ کن باشه!)زندس یا مرده.....
ها کدوم خواهرزاده؟؟؟
اها ....
سلام نخودی خاله
سلام خودخودم جانجان ...ما کجا قیافمون به اجنبی میخوره!!
چرا دارم از همونا ولی خب تازه یکم روابطمون با خاله و... خواهرزاده.. خوب شده حیفم میاد بهم بخوره..
نه که این نخودی خالمم همچین یکککککککم حسسسسسسسساسه میگم شاید بهش برخورد کردو دیگه اصن آپ نکرد وگرنه که تا دلت بخواد
تازشم الان میخواستم بیام بگم چه جوری شکلکا رو بذاری که گفت:
وبلاگ مورد نظر در سیستم بلاگ اسکای موجود نمی باشد
راستی چی شدی؟! هااا چه بلایی سر ...
سلام پسرخاله

بقیه شم که با خودخودم بود
خاله خانوم
این ضرب الامثال جدیتو خودتابداع کردی که آپ نکنی هاااا؟!
باز جای شکرش باقیه که جواب نظرات همگان بی کم و کاست داده میشود....
اینجوریاس دیگه
تا یادم نرفته خاله جون چون میدونم که این واژه رو خیلی دوس میداری میگم ...

خواهرزاده خواهرررر زادددده
پسر خاله پسر خالههههههههههههههههه

بیخیال!
ما دیگه الان بیخانمان شدیم!
احتمالا با این اوصاف دیگه وجوده خارجیم نداریم!!!!!
سخت بود! ولی من پکوندمش!
وبلاگو میگما!
چرا؟؟آخه؟؟!!!!!!!۱
نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بازم چرا آخه
سلام نخودی خاله خانوم جوون
چه عنوان بلن بالایی؟!!!!!!
خوبیییی؟
راستی چه بلایی سر خود خودم جانجان اومده؟
راس میگه پکوندمو اینااا؟!
چرا آخه؟؟
سلام نخودی پسرخاله خان
خوببببببببببببببببببب
نمدونم خودخودمه دیگه می پکونه یه هو
آخشو خودمم نمی دونم
حیف شد دیگه باید زودتر جلومو میگرفتی!
ازینا که میگیرن طرفو که نره جلو واسه دعوا! (انقده خوشم میاد!!!!!)
طفلی ازم پرسید مطمئنی؟! منم با کماله پرروییت گفتم پ چی فک کردی!!!!!
خلاصه که من هنو از حققه آب و گلم دس نکشیدما.....
مارا نیز به عنوانه یک خوده خود موجود(!) محسوب کنید!
ااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته تو دعوا زیاد روم حساب نکن
کی ازت پرسید ؟
تو برای من همیشه خود خودم می مونی...........
خاله
خاله
خاله خاااااااااااللللللله...:)
نخودی خاله جوون
هوم؟
هوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هنو آپ نکردی که نخودی خاله...
احتمالا
تا یک ماه دیگه نمی تونم البته کامنتارو می خونم
واقعن لطف می نمایید در حق اینجانب و بقیه ی حضار
راستی چرا خاله نمی تونی؟
بعدن می گم
یه سوال داشتم ...
منم اینجا حق آب و گل دارم خاله ؟!
راستی خاله هنوزم ماشین سواری حال میده بهت ؟
با ماشینت .. راستی ماشینت چیه هااا؟؟
میدونم که خیلی دوسش داری.
هیییییییییییی دیگه شده عادت
دوسش دارم
از کجا فهمیدی؟
تازشم من رفتم یه جا دیگه!
اگه تونستی پیدام کنی...!!
(اگرم نتونستی بگو خوده خودم بهت میگم!!!!!)
کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودت بگو
ااااا
توکه هنو پیدام نکردی!
بهت میگما!!!!!
خب دیگه چون اصرار میکنی(!) بهت میگم!
این دفه خوده خودم نیستم! ایندفه منم!!!!!
راس می گی.............
سلام خاله خانومی
تازشم من خیلی چیزای دیگه میدونما مثلن میدونم ماشینت ممکنه که... چه رنگی باشه..(:
سلام پسرخاله
از کجا می دونی ؟
نکنه نفوذی داری؟