یادمه بچه که بودیم از نیمه شهریور به بعد کیف و کتابامونو می خریدیم وکتابارو تو اتاق پهن می کردیم تا با هزار ذوق و شوق جلدشون کنیم روزی چندبار لباسای نوی مدرسمونو می پوشیدیم جالبه که از اونطرفم موقع مدرسه رفتن 2 هفته مونده به تابستون هی روز شماری می کردیم که تابستون بیاد ...
همیشه کتابای داداشم از من بیشتر بود خب 2 سال بزرگتر از من بود با اینکه مشقاشم بیشتر بود ولی همچین که از راه می رسیدیم بعضی وقتا حتی کفشای فوتبالیشم در نمیاورد همون دم در شروع می کرد به نوشتن مشقا البته از شوق درس و مشق نبود می خواست بره با بچه ها فوتبال بازی کنه باید اول مشقاشو می نوشت من عجله اونو نداشتم یکدفعه تو اتاق داشتیم مشقامونو می نوشتیم من یک تراش خیلی باحال خریده بودم داداشم مدادشو انداخت سمت من تا براش بتراشم مدادو تراشیدم تراشه محشر می کرد نوک مداده عین سوزن تیز شده بود همینجور که داداشم سرش رو کتابش بود مدادو پرت کردم سمتش مداد نامرد صاف خورد توی سر تازه تراشیدش سرشو بلندکرد یک لحظه هردومون ماتمون برد دستشو گذاشت رو سرش یک قطره خون اومده بود همونجا حساب کار اومد دستم پا گذاشتم بفرار بدو رفتم تو اتاق دیگه وپشت بابام قایم شدم 1ثانیه هم نشد که داداشم رسید بابامم که داداش رو عصبانی دید گفت چی کارش داری دختر طفلی رو؟آخی ... طفلی بودنم از قیافم می بارید ..اونموقع بخیر گذشت هر چند که می دونستم دادداشم گذاشته برای وقتی تنها گیرم آورد باهام تسویه حساب کنه......
خیلی هوای اونروزا رو کردم بوی کتاب و دفتر و مدرسه و همهمه..............
شعر باز آمد بوی ماه مهر دل می تپد ز شادی ..........
به به
چه عجب خاله جون آپ فرمودن
ماجرای باحالی بود
دقیقا من هم یه مورد مشابه این داشتم
اما طرف حسابم خواهرم بود و چون از من کوچیکتر بود احتمالا نمی تونسته طلافی کنه
تو چی ؟ آخر به سزای عملت رسیدی یا نه؟
راستی میگما تراش هم تراشای قدیم عجب نوک مدادارو تیز میکردن
خب ماجراتو می نوشتی
نمی دونم حتمن تلافی کرده اینقدر تو بچگیم ژر از تلافی بوده که یادم نمیاد البته منم بنوبه خودم تلافیایی داشتم دیگه
پی نوشت:
گرچه اینجا ازون شکلکا نداره ولی یه همچین اتفاق غیرمترقبه(اینو الان از مامانم پرسیدم) ای قیافه ی آدمو همونجوری میکنه!
اااااااااااااا!
حالا تو چرا ازون شکلکا نداری؟!
ما همیشه از همون بچگیم مخشامونو صبه زودش به زور و از ترسه معلمه پامیشدیم مینوشتیم!!
تازه داداشم نداریم:(
نیگا عقده ی داغون کردن مونده تو دلمون!
واقعننننننننن؟داداش نداری؟
البته ما به این چیزا اعتقاد نداریما ولی یه عمر بشینی پای وبلاگه یکی بعد اولم نشی!!!
هی خدا!!
هااااااااااا تو همیشه برای من اولی و.......ازین حرفا
مام که دیگه داریم میریم سفر!
دلتون واسمون تنگ مشه
خوبیم دیدین که حلال کردن نمیخواد!
بهمونم سر بزنین!!!
سوغاتی یادت نره
سلام
دیدی دیر گفتی سوغاتی یادم رف؟!
حالا چیکار کنم؟!!
میگم داره بازم محرم میاد!
راستی تو این پسته که این پایینرو واسه محرم پارسال گذاشته بودی؟!!!
سلام خاله جوووووووووووووووووووووووووووون
می گم قبلنا که سالی یه بار up می کردی الآن دیگه فک کنم کلا فکر up کردن کوچتو باید از ذهنمون بیرون کنیم
نههههههههههههههه؟؟؟؟ غلااااااااام؟؟؟؟؟؟
اصلاحات جدید لغت نامه ی آریانپور
Hairkul : آنکه روی شانههایش مو دارد
Watergate : دروازه دولاب
Categorize : نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ میشود
Velocity : (شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده میکنند (شیراز
confuse : آنکه برق از **ونش می پرد
Macintosh : مهین تاج
San Antonio : به ترکی ، شما آنتونیو هستید
Longtime : در حمام ، زمان پیچیدن لونگ را گویند
Long time no see : !دارم لونگ میپیچم ، نگاه نکن
Cambridge : شهری که تعداد پلهایش اندک است
UNESCO : یونس کجاست؟
Jesus : در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
Finland : سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی دارند
Damn You All : دم همتون گرم
Savage Blog : ساوجبلاغ
Latino : لات بازی ممنوع
Godzilla : خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا
این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی
نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار:
I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancingindecipherability transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness
ترجمه جمله :
نمیدانم این دکترهای خانواده گی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب میکنند.با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر قابل کشف بودن انها ( دست خط ) برتری میجوید
ما دلمون پندار خواست:(
سلام پندار عزیز
کجایی په؟ پنداری دیگه منو یادت رفته و.. اینجا هم که خیلی سوتو کوره... میشه بگی چه خبرا؟ امیدوارم شادو تندرست باشی و خبری ازت برسه.
سلام
کارشناسی ارشد قبول شدم الانم امتحانای پایان ترم خیلی سرم شلوغه